• نامه ها
  • به زياد بن ابيه
مترجم : سید علی نقی فیض الاسلام

به زياد بن ابيه

«871»

(21) (و من كتاب له ( عليه  السلام  )) إليه أيضا فَدَعِ الْإِسْرَافَ مُقْتَصِداً وَ اذْكُرْ فِي الْيَوْمِ غَداً وَ أَمْسِكْ مِنَ الْمَالِ بِقَدْرِ ضَرُورَتِكَ وَ قَدِّمِ الْفَضْلَ لِيَوْمِ حَاجَتِكَ أَ تَرْجُو أَنْ يُعْطِيَكَ اللَّهُ أَجْرَ الْمُتَوَاضِعِينَ وَ أَنْتَ عِنْدَهُ مِنَ الْمُتَكَبِّرِينَ وَ تَطْمَعُ وَ أَنْتَ مُتَمَرِّغٌ فِي النَّعِيمِ تَمْنَعُهُ الضَّعِيفَ وَ الْأَرْمَلَةَ أَنْ يُوجِبَ لَكَ ثَوَابَ الْمُتَصَدِّقِينَ وَ إِنَّمَا الْمَرْء  

«872»

مَجْزِيٌّ بِمَا أَسْلَفَ وَ قَادِمٌ عَلَى مَا قَدَّمَ وَ السَّلَامُ .


ص872

 از نامه هاى آن حضرت عليه السّلام است نيز بزياد ابن ابيه (كه در آن او را به اقتصاد و ميانه روى و تواضع و فروتنى امر مى فرمايد): 1 پس (در صرف مال) زياده روى مكن ميانه رو باش (بيشتر و كمتر از آنچه نيازمندى صرف مكن) در امروز بياد فردا باش، و باندازه نيازمندى خود از دارائى پس انداز نما، و زياده (بر آن) را بجهت روز نيازمنديت (آخرتت) پيش فرست (در راه خدا به درويشان و مستمندان ببخش). 2 آيا اميدوارى كه خدا پاداش فروتنان (كه بدنيا و كالاى آن دل نبسته و بدستور او رفتار ميكنند) را بتو بدهد و حال آنكه تو نزد او از گردنكشان (كه دل بدنيا بسته و خلاف دستور او را انجام مى دهند) هستى و آيا آزمندى كه پاداش صدقه دهندگان (كه از بينوايان دست مى گيرند بدون بزرگى و خود نمائى) را براى تو واجب و لازم گرداند در حاليكه تو در عيش و خوشگذرانى غلطيده ناتوان و بيچاره و بيوه زن و درويش را از آن بهره نمى دهى 3 و جز اين نيست كه مرد پاداش داده ميشود بكار پيش كرده، و وارد مى گردد بر آنچه پيش فرستاده است، و درود بر آنكه شايسته درود است (ابن ابى الحديد در اينجا مى نويسد: خدا خير و نيكوئى را از زياد دور گرداند، زيرا نعمت و نيكوئى و تعليم و تربيت علىّ عليه السّلام را نسبت بخود تلافى كرد به چيزى كه حاجت ببيان آن نيست از قبيل كردارهاى زشت در باره پيروان و دوستان آن حضرت و زياده روى در ناسزا گفتن و تقبيح كردار آن بزرگوار، و كوشش در اين امور بآنچه را كه معاويه به كمى از آن راضى بود، و اين براى بدست آوردن رضاء و خوشنودى معاويه نبود، بلكه اين كارها را طبعا انجام مى داد، و در ظاهر و باطن با آن حضرت دشمنى مى نمود، و خدا نمى خواست مگر آنكه به مادرش باز گشته معلوم نبودن پدرش را هويدا نمايد، و از هر ظرفى آنچه در آنست تراوش مي كند، و پس از او فرزندش «عبيد اللَّه كه براى كشتن حضرت ابا عبد اللَّه الحسين عليه السّلام از كوفه لشگر به كربلا فرستاد» آمده بد كرداريهاى پدر را با تمام رسانيد، و بازگشت كارها بسوى خدا است يعنى ايشان را به بدترين عذاب و كيفر خواهد رسانيد).